دوشنبه ساعت 4 شب

ساخت وبلاگ
پروانه هاي تو دلم، سوختن. جزغاله شدن. شمعا موندن. خالي خالي ميسوزن. هي دود و اشك ميريزن بيرون...

همه ي اتاقم از دودي كه از تو دهنم مياد بيرون دود گرفته؛ سياه شده. 

آفتاب گردوناي كنار تختم سراشون افتاده پايين؛ خورشيد از دودم سياه شده. 

هيشكي از چاله ي تو آدم خبر نداره.

جسد پروانه ها افتاده رو هم؛ دفن شدم زيرشون...

دوشنبه ساعت 4 شب...
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : گلومه, نویسنده : abrangz بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

ميرم دم پنجره نگا ميكنم؛ نيست.

ته دلم ميخوام بياد از دلم دراره؛بگه همه فكرام غلطه.

ولي نيست؛ ميگه نميتونه دروغ بگه...

نشستم روي تخت تيكه هاي شكستم دورمه؛ اميد دارم بياد.

ولي نيست...

دوشنبه ساعت 4 شب...
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abrangz بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

مكافات دوباره از موقعيه كه بيدار ميشم دوباره دل تنگي و يه سري  پوزه بند يه بار مصرف. روزي يه بار عوض ميكنن. اين نسخه ي دكتره . از موقعي كه عربده كشي ويروسي شده كردنش يه بار مصرف اما هنوزم احتمال پخش ويروسش منتفي نشده.

چهرازي ١٤ خيلي هواي اين روزاست. 

پاييز و اين عربده كشيا...

دوشنبه ساعت 4 شب...
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : شنيده,نميشم؛,عصبانيم, نویسنده : abrangz بازدید : 388 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

گندیدگی جسد پروانه ها ی دلم و وزوز مگس ها و آفتاب تابستان.

جای خالی قلبی که بود و همه ی احساسات مرده. همان شب صدایی که گفت " حسی ندارم" مرا کشت.

همه ی آرزو ها برای این که کسی واقعا از به وجود آمدن من شاد شود؛ ریخت.

بی رحمانه همه ی لطافت و ملاحت گلبهی روحم له شد.

و تو از جای ناخن های روی دستت گریه می‌کنی.

جایی دختری که قبلا با خنده اش باهار می‌شد؛ مرد.

دوشنبه ساعت 4 شب...
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abrangz بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

چند وقتیه دلم میخواد دوباره اینجا بنویسم. چند روز پیش داشتم سوار تاکسی میشدم یه جمله به ذهنم رسید که حس کردم میخوام اینجا بنویسمش. سوار شدم کیفم رو رو پام گذاشتم تا اومدم دوباره بهش فکر کنم چی بود پریده بود. فقط اشتیاق شدید به نوشتن به جا مونده بود. وقتی داشتم تو کیف پولم دنبال هزاری میگشتم حسرت این رو میخوردم که چرا گوشیم رو سوزوندم که الان نتونم با اینترنتش حداقل یه سرکی اینجا بکشم. وقت دوشنبه ساعت 4 شب...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abrangz بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

رو صندلی نشسته بودم و پام از سرمای صندلی چوبی دون دون شده بود.پرده ها یکم کنار بودن، صدای ترق و توروق از آشپزخونه میومد. هوا خنک بود همون طوری که ظهر زمستونی هست.اومد. یه کاسه سفید دستش و یه قاشق. حس سرمای کاسه روی پام،قاشق سنگین، نور کم آفتاب روی پارکت، کاکتوس مصنوعی رو میز، یکی تو صفحه ی لپ تاپ یه چیزی میگفت،و قیمه لاپلو.مزش، مثه همه ی قیمه هایی که میخوریم نبود. سرد بود. ولی نه سرد یخچال دوشنبه ساعت 4 شب...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : درباره,لاپلو, نویسنده : abrangz بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

چطور روزا این قدر سریع میگذرن؟ زمان باید شوخیش گرفته باشه. آرزو هامون برآورده میشن و بعضیاشون به کارایی تبدیل میشن که دیگه از ما گذشته؛ موی سفید رو سرم بلند تر میشه و ریشه ی یه دونه ی دیگشون سفید میشه.زمان، تغییر. هر لحظه ای که میگذره و روز های تین ایجری که به سرعت دارن تموم میشن. مثل وقتایی که از زمان امتحان یه ربع مونده و هر دقیقه از استرس ساعت رو نیگا میکنی و فکر میکنی چی میشد ساعت برنا دوشنبه ساعت 4 شب...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : دلنشین, نویسنده : abrangz بازدید : 126 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

دوشنبه ساعت 4 شب...
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abrangz بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36

میخوام بنویسم. بدجوری میخوام بنویسم. دارم خفه میشم. سرم درد میکنه ولی یادم نمیاد قبلن چجوری شروع میکردم. چطور کلمه ها رو میچیدم که شعر باشن و نباشن. دلم میخواست بلد بودم چجوری خودمو خالی کنم از همه ی شکا و دردا. دلم میخواست انقد از پایان یه متن نترسم که حتی نتونم شروعش کنم. دلم میخواد دوباره میتونستم استاپ موشن بسازم و شادی و خوشیم رو توش داد بزنم. مثه همه ی دوستام که دونه دونه راه زندگیشو دوشنبه ساعت 4 شب...ادامه مطلب
ما را در سایت دوشنبه ساعت 4 شب دنبال می کنید

برچسب : دوشنبه, نویسنده : abrangz بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت: 7:36